جواب

جناب آقای غنی سلام دوم اینکه منظور از اینکه ما در لندن و پاریس نیستیم این است که ما در لندن و پاریس زندگی نمی کنیم!!...قانع شدی ؟!...نه! ...منظور این است که هر کشوری نظامی دارد در بیشتر کشورهای اروپایی نظام لیبرال حاکم است گروهی دوست دارند شب تا صبح نماز و دعای کمیل و ندبه بخوانند ایرادی ندارد در مجاورت آنها عده ای مشغول باده گساری و رقص و حال هستند اگر فعالیت آنها موجب وقفه ای در زندگی دیگران نباشد منعی نیست. در کتابها و نشریه ها و فضای مجازی هر فردی هر مسلک و مرامی را که می پسندد تبلیغ می کند آما ایا در مملکت ما این گونه است؟! اینکه راجع به فرهنگ و نظام کشورها حرف بزنیم بحث مفصلی است و به معنای کاستن از ارزش زندگی در اینجا و برتری دادن شهر و کشوری دیگر نیست این یعنی واقع گرا باشیم.باید دید درشهرما با این ویژگی ها چه امکاناتی برای توسعه و بهبود اوضاع وجود دارد و از همانها که هست استفاده نمود.

ج) وقتی می گویم باید از مشترکات حرف زد یعنی اینکه مثلا همه ی اعضای گروه معتقدیم در بیدگل یک پارکی به نام پارک زیتون وجود دارد با درختها و امکاناتی..آن وقت می شود روی این امر مشترک حرف زد یا طرح و برنامه داشت. اما اگر یک نفر ادعا کند اگر رضا شاه اینک زنده بود یک چشم غره به پوتین می رفت تا از اکراین بیرون آید و یک چشم غره به آمریکا تا همه ی تحریم ها بشکند و جناب بایدن هر روز صبح دو تا نون بربری کنجیلی گرفته و به درب خانه ایرانی ها بیاورد از موضوعی حرف می زنیم که اتفاق نظر در باره آن وجود ندارد. زیرا یک نفر که این را شنید می گوید چرا این رضا شاه در سال 1320 که از شمال و جنوب به ایران حمله کردند یک ساعت مقاومت نکرد و انگلیسی ها او را سوار کشتی کردند و به جزیره ای در آفریقای جنوبی بردند؟!

د ) اما اینکه نوشته اید برای مقابله با ذوب به سراغ هیاتها رفته اید و توجهی نشده من مسئول هیچ هیاتی نیستم. ولی نمی شود از یک هیاتی که برای عزاداری تشکیل شده انتظار داشته باشیم مثل یک انجمن دوستدار محیط زیست وارد بحث و عمل شود.ما پیش از محرم امسال مسئولان هیاتها و افراد اثرگزار هیاتهای بیدگل را به حسینیه مسلم دعوت کردیم هفتاد – هشتاد نفر آمدند حدود دو ساعت حرف زدیم خودشان هم نظر دادند که بیشتر آسیب شناسی هیات بود.که مثلا در شب حیوانات را جلو هیات راه نیاندازند و دهل ها به قاعده باشد و به مسایل فرهنگی و اجتماعی محله بپردازند و از این قبیل حرفها. شاید تا محرم سال آینده دو سه تا جلسه ی دیگر برگزار شود....

ه ) و اما ذوب... چند روز قبل با دوستی صحبت می کردم ایشان می گفت فولاد دارد سوله های جدید را می زند و شما می توانید با نرم افزار گوگل ارت ببینید که سه ماه قبل کجا بوده اند و حالا کجایند....اینکه این حرکت که بیشتر فعالیت آن در یکی – دو کانال تلگرامی است به نتیجه برسد یا نه با اما و اگرهای بسیاری روبروست..... حالا این ذوب به کنار... روزی دویست تن زباله در منطقه ی ابوزیدآباد دفن می شود آیا این اهمیت ندارد؟! حدود هزار چاه در منطقه هست که زمین را تهی و باعث فرونشست می شود آیا اینها اهمیت ندارد؟!..... وقتی می گوییم اینجا لندن و پاریس نیست یعنی دو سه روز قبل در رسانه ها خواندم فردی که شرکت تولید لباسهای ورزشی ویژه کوهنوردی دارد بخشی از سهام شرکتش را وقف مقابله با گرمایش زمین کرده است که می شود سالی حداقل صد میلیون دلار یعنی سی میلیارد تومان!!! حالا شما برو شهرک به یک کارخانه دار بگو کمک کن به کمپین نه به ذوب....در غرب تقریبا همه افراد عضو انجمن های محیط زیستی هستند و اگر مسئول یک انجمن گفت یک روز در هفته از وسایل حمل و نقل شخصی استفاده نشود مردم خودشان را موظف به اجرا می دانند .شما زندگی «گرتا تونبرگ » را در اینترنت جستجو کن. نوجوانی که برای نشان دادن اهمیت مسایل زیست محیطی مدارس چند شهر و کشور را تعظیل کرد. اظلاعات مردم آران و بیدگل در باره مسایل محیط زیستی چه قدر است؟ چه قدر دغدغه ی محیط زیست دارند ؟ حاضرند در این زمینه چه قدر هزینه کنند؟!!...اینها مسایلی است که باید بگوییم شهرها و کشورها با هم فرق دارند.