در حوالي كوير

متن مرتبط با «خانه» در سایت در حوالي كوير نوشته شده است

پرستوهای خانه ی کبوتری

  • ابتدای خیابان کارگز ایستاده بودم تا به آران و بیدگل بیایم. که چند تایی از آنها به سراغم آمدند...چیزی شبیه مانتو یا چادر دانشجویی پوشیده بودند.. لهجه داشتند شاید به خاطر سفرهای سالانه شان به روسیه ....یکی گفت این زیرگذر قبلا نبود؟! گفتم بله تازه ساخته اند. دمش را که شبیه هفت بود تکان داد و گفت از اینجا برویم می رسیم؟! ...و بعد کاغذی را نشانم داد...آران و بیدگل ...محله یزلان...گفتم بله و مستقیم پرواز کن ...و رفت....پرستوها پرنده های مهاجر کوچکی هستند که در حال پرواز حشره شکار می کنند. ....اگر در جایی احساس آرامش کردند لانه می سازند با گل و خرده های چوب و پر... لانه شان شبیه لیوان و به سقف متصل است...سه تا پنج تخم می گذارند بعد از سه هفته جوجه ها به دنیا می آیند...حدود 25 روز پرستوها مراقب جوجه ها هستند. بعد از آن پرواز و زندگی مستقل آغاز می شود.پرستوها پرنده های بی قراری هستند. خاصه در جایی که قرار است لانه بسازند....حدود ده سال است زیرزمین خانه ای در محله یزلان میزبان تعدادی پرستوی مهاجر است. خانم کبوتری می گوید برای آنکه پرستوها با آرامش بیایند و بروند هیچ گاه درب سرداب بسته نیست ...-- طبیعت بخش اصلی دنیای پیرامون ماست که در هجوم آهن و سیمان و فضاهای مجازی از یاد رفته است--« علیرضا توحیدی - اردیبهشت 1403 »  |+| نوشته شده در  پنجشنبه ششم اردیبهشت ۱۴۰۳ساعت 11:23&nbsp توسط علی رضا توحيدي  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • زورخانه

  • «حرکت در وقف » خدا مسئولین را برای ما خفظ کند. برخی از آنها اگر قدمی برنمی دارند اما با روحیه طنزشان باعث نشاط و سرزندگی مردم می شوند. اداره ی محترم…..یکی از همین هاست. قصه از آنجا شروع می شود که جوانان محله توی ده بیدگل تصمیم گرفتند بخش ویرانی از محله را آباد کنند. در مجاورت مسجد سرسنگ و بازار، رختشوی خانه ای قدیمی بود. متروک...نیمه ویران...که از خرابی، افراد جرات نمی کردند وارد آن شوند. حرکت و تلاش آغاز شد ماشین ، ماشین خاک مرده خارج شد. پایه های بی رمق با مصالح جدید تقویت شد. سقف و ضربی و هشتی شمایل جدیدی به اثر بخشید.اداره میراث بر ساخت و ساز نظارت و شهرداری در تامین مصالح مشارکت داشت. برخی از اهالی که صبح تا غروب در جایی دیگرمشغول کارگری بودند بعد از نماز مغرب به آنجا می آمدند وتا نیمه های شب کار می کردند.امید برای بچه های چای می آورد و فردای بهتر آنها را به ماندن در این محله قدیمی تشویق می کرد...خرید مصالح ادامه داشت. آب و برق و گاز روح و زندگی در این فضای سنتی دمید. گفته می شود حدود یک میلیارد تومان هزینه شد تا آنکه آن فضای متروک و مخروبه به زورخانه تبدیل و برای تکریم «فاتح خیبر» به نام « زورخانه ی امیرالمومنین» نام گذاری شد. اما اداره ی فضای ورزشی هزینه دارد. باید مرشدی توانا دعوت شود تا با سرپتجه های هنرمندش آوای ضرب را درآورده و با شعرهای حماسی، روح قهرمانی را در کالبد نوجوان بدمد. باید بساط چای آماده باشد باید برای تشویق نوجوانان به آنها هدیه داد و کارهای دیگر....حالا با این اوضاع که هنوز بخشی از هزینه های ساخت و ساز روی زمین مانده و اهالی باید برای روشن بودن چراغ باشگاه ورزشی هزینه کنند مسئول اداره ای معتقدند اهل باشگاه باید اجاره ی ماهانه بپردازند!!! یکی از اهالی, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها